@
@nasim_a30

» . . .

صفحه اول

محتوای مورد نظر خیلی ها رو من نمیتونم بسازم؛ اینه که اینا همه کسشر بنظر میاد. از اون طرف هم نیست از این هنری مُنری ها خوشم نمیاد که صد هزار مرتبه شکر «قلم» جذابی هم ندارم. ولی اگه دوست دارید چهارتا حرف مفید بخونید اینجا رو ببینید، بجز اون، این هم فوق العادس: کهکشان آنلاین. مطالب اصیلی توشه و بار هنری هم نداره.


مطالب آخر:

روزهایش بوی متعفن عصیانی مرده میداد... طعم خسته چ... @ نسـیم

خواست/نخواست/ دل<<<م/ت @ نسـیم

نیستم وقتی میگی لعنتی.... @ نسـیم

آن روشنی رویش من را چه ندا داد... @ مجـید

بیا جاکش که چسناله ی هم گوش کنیم @ مجـید

(7) حقوق برادر @ مجـید

(6) حقوق برابر @ مجـید

کار و روزی چون که باشد هرزِگی... @ مجـید

ما از دل افسانه ی بی نام و نشانیم... @ مجـید

(3) تحلیل جمله @ مجـید



آرشیو:



* این نوع آرشیوی که بلاگر ارایه میده تخمی ترین نوع آرشیوه، کاریش هم نمیشه کرد انگار، ناجور تر از اون اینه که حتما باید توی صفحه ی اول باشی تا لینکای آرشیو کار کنه!

متن ها متاسفانه در نسخه ی موبایلی جوری که اصلا ویراست شده نشون داده نمیشه، لطفا حالت [دسکتاپ] صفحه رو استفاده کنید که حق مطلب ادا شه.

       نیستی هستی زده @ نسـیم
اتوبان/غروب متصل به شب / بی رحم مکرر عبور ماشین ها...
لااقل نور بالا نه بی انصاف...
میسوزاند...هوایی که اکسیژن شوخی چندشی است...
کودک... لال...تنها...ترسیده...
در میانه...
گروهی از ماشینها...با سرعت از این سمت... میگذرند...
ماشینهای دیگر از سمت دیگرش...
سرعت,نور سربالا,شوخی اکسیژن....سرما...شب...
لال ...ترسیده...
کسی کودک را نمیبیند...
۱۳۹۲/۰۸/۱۹ نسـیم


ارسال یک نظر