[آقا این عنوان ومتن هیچ ربطی به «ما چگونه ما شدیم» اثر صادق زیبا کلام نداره.]
*
ما از اول «ما» بودیم؛ ولی یقینا ما نبودیم که به واسطه ی زاد و ولد های کنترل نشده ریدیم به نژاد و شدیم «ماها
۱»؛ اما ضمیری که حاکی از جمعیت بیشتری باشه نداریم پس «ماها» رو ببخشید. ولی اونقد هم آبکی نیست که بیایم مطلبی رو اینطور به گوه بکشیم که ما فلان شدیم و فلان کردیم و بریم؛ تولید محتوای زرد هم قواعدی رو تابعه.
درباره ی آنکه چگونه نژاد ها گوه مالی شدند ۱
تیره ی آریا
۲ شاخه ای از نژاد قفقازی
۳ که بر سرزمین های وسیعی از جمله زیست بوم محترم ما پهن بوده و سوای خواص ژنتیکی و فیزیولوژیکی اصلی و باقی شاخصه های تخمی یا فاخر بیولوژیکی که در ابتدا داشته، توسط اجانب دستخوش تجاوز ژنتیکی
۴ شده که اجانب هم دستخوش تجاوز ژنتیکی شدن توسط این نژاد و بعضا تاریخ شاهد میکس های افتضاح از ترکیب قفقاز با نژاد زرد
۵ بوده که البته حاصل ترکیب سفید با زرد از زرد کیفیت بهتری در اکثر زمینه های فیزیولوژیکی داشت و دارد اما به نظر میرسه ترکیب نژاد های سفید و سیاه
۶ برآیند با کیفیت تری باشه از سفید در همین زمینه و زرد و سیاه اما چندان تصور نشده.
اما ما کجای داستان هستیم؛ اکنون ما مواجه میشیم با ریشه یابی تیره ی فعلی خودمون که بدون آزمایش های علمی، با الگوریتم های ذهنی و تحلیلی و فلان... به دلیل ترکیبات تیره ای بسیار، حتی از مشخصه های چهره و اندام هم به راحتی امکان تشخیص وجود نداره چرا که ممکنه در سطوح زیرین بارها تیره ها در هم ترکیب شده باشن و شاخصه های ژنتیکیشون ضعیف، قوی، حذف یا تغییر کرده باشه. و مهمتر از داشتن یا نداشتن امکان تشخیص اینه که امکان نسبت دادن تشخیص حدودیمون رو به تیره های سطح پایین هم نداریم. مگر سفید بودن پوستمون با یک راهکاری محرز بشه و اونوقت در این حد میتونیم بگیم که «چون سفیدیم احتمالا ما از نژاد قفقاز هستیم اگه از مغول نباشیم!»؛ و هم تیره ای رو در سطح بالاتر نمیتونیم برای خودمون تعیین کنیم مگر اینکه خودمونو به عموم افراد در یک محدوده ی جغرافیایی خاص تعمیم بدیم و اونوقت شاید با قسم و آیه بتونیم از نژاد قفقاز یا مغول یک سطح بالاتر بریم و بگیم مثلا سامی
۷ یا حامی
۸ یا آریا از قفقازی هسیتم یا تبتی
۹ یا مائوری
۱۰ یا هر کوفت و زهر مار دیگه ای از نژاد مغولی هستیم مثلا. و نژاد فاکتور مهمیه که حاوی تمام عقبه و توانایی ها و کرده ها و نکرده ها و استعداد های بالقوه انسانه. در خیلی مواضع و مباحث سعی در بی اهمیت کردن موضوعیت نژادی یا برابر جلوه دادن نژاد ها میشه که این موازی و شبیه هست با سعی در بی اهمیت نشان دادن ناتوانی نسوان یا برابر جلوه دادن زن و مرد.
اما نژادی بر نژاد دیگه برتری داره و تیره ی خالص تر از یک نژاد از تیره ی ناخالص تر از همون نژاد ارزشمند تره هرچند اقوام ناخالص مورد نظر دچار تکامل و تغییرات مفید تری نسبت به تیره ی خالص شده باشن؛ منشا این ارزش توانایی بالقوه ی بالا در مقوله ی اصلاح ژنتیکی گونه ها است که هرچه خام تر و خالص تر باشن کنترل بیشتری روی ترکیب ممکنه و نتایج به مطلوب نزدیک تر خواهد بود. اما راجع به اقوام سرزمین ایران گرچه عده ی بزرگی از ایرانیا به تیره ی سامی و آریایی میخورن اما اوضاع سالیان درازه که از کنترل خارج شده و مشاهده ی اقوام خالص خیلی بعید به نظر میاد و نسبت به تاریخی که موجوده تکامل خوبی رو هم در عمل شاهد نبودیم تا عصر حاضر پس:
ما اگر هم «ما» شده باشیم، بخاطر نژاد نبوده است.
.
.
.
پایان بخش اول
ادامه. بخش دوم
________________________________
۱.
۲. ۳.
۴.
۵. ۶. ۷.
۸.
۹. ۱۰.